
 مقدمه
مقدمه
چگونگی زلزله در شهر تهران را میتوان مدیریت کرد؟ مدیریت زلزله در منطقه تهران چگونه باید باشد؟، سطح و ابعاد مدیریتی حادثه چیست؟ آیا حاکمیت و امنیت منطقهای و یا ملی به مخاطره میافتد؟ چهکسی و یا چه سازمانی بهدرستی میتواند تحلیل واقعی از چالشها داشته باشد و یا پاسخها و مسئولیت دستگاهها و نهادهای مسئول و ذیربط چیست؟ آیا اساسا دغدغهای در این مورد وجود دارد و یا ارادهای برای استنباط نزدیک به واقع از رخداد چنین پدیدهای فعال گردیده است و یا اتخاذ تدابیر کارساز اجرایی برمبنای همافزایی هماندیشی و خردورزی نخبگان مرتبط با موضوع در دست اقدام است و یا پیشتر شکل گرفته است؟ میزان آگاهی، باورپذیری و یا آمادگی مردم و یا نهادها و دستگاههای دولتی در این مورد چگونه است و یا چگونه سنجش میشود و یا شده است؟
البته آرزوی ما آن است که اصلا زمین لرزهای رخ ندهد و یا اگر قرار است زمین لرزهای که محققین براساس یافتهها و مستندات تاریخی و لرزهشناسی انتظار وقوع آن را دارند بهوقوع بپیوندد، در فاصله بیش از پنجاه کیلومتری کانون جمعیتی تهران اتفاق بیفتد تا شتابش روی ساختمانها و ارکان اجتماعی ـ اقتصادی کاهش یابد.
با اندوخته دانش و تجربهای که در زلزله و حوادث کشور و باشناختی که از وضعیت اداری و سازمانی پیرامون و مرتبط با حوادث غیرمترقبه طبیعی کسب کردهام، تلاش میکنم سه پرسش و یا چالش آغازین را تبیین کنم و طرح آنها را به لحاظ فرضیات و چالشهای ذهنی برای هر فردی که دستی در موضوع زلزله و قدرت تخریبی ویرانگر آن دارد و قابل تداعی و پیگیری باشند، توضیح دهم و به برخی پاسخهای آن اشاره کنم و پاسخ درمورد چهار چالش و یا پرسش دیگر را بهدلیل نیاز به دادههای بسیار گستردهتر اطلاعاتی و امنیتی و یا دانش اجتماعی و آمار و ارقام مربوطه، به اهلش واگذاشتهام.
باوجود آنکه هنوز معیار تعریفشدهای برای اعلام سطح حوادث تدوین و تصویب نگردیده، اما براساس قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور که حوادث را در سه سطح محلی، منطقهای و ملی ارزیابی نموده است، میتوان بهطور شهودی و تجربی حوادثی را که با دخالت عوامل اداری و اجرایی در سطح شهرستان و یا حداکثر با دخالت عوامل اداری و اجرایی استان قابل کنترل و مدیریت باشند، حوادث محلی و گونهای از حوادث که برای کنترل و مدیریت آنها علاوهبر دخالت عوامل اداری و اجرایی استان، به کمک استانهای معین و مجاور نیاز است، حوادث منطقهای اطلاق نمود. چنانچه مدیریت و کنترل حادثه از حدود اختیارات و تواناییهای استان حادثهدیده و یا استانهای معین و مجاور فراتر رفته و نیاز به دخالت ستادهای مرکزی دولت (وزارتخانهها و یا هیئت دولت و یا رئیسجمهور) برای کارسازی و تصمیمگیری محسوس و یا آشکار شود، حوادث ملی نامیده میشوند. مسلما در افزایش سطح حادثه از محلی به منطقهای و یا ملی، ابعاد انسانی ـ اجتماعی و خسارات جانی و مالی افزایش چشمگیری دارند.
در اینجا ضمن تأکید بر لزوم دستیابی به تعاریف دقیق براساس استانداردهای امداد و نجات انسانی در فرصتهای طلایی (Golden time)، برای پاسخ به سه پرسش اول درمورد زمینلرزه پیشروی منطقه تهران با فرض پذیرش سطوح تعریفشده بالا، مسئله را حل میکنیم. زمینلرزههای منجیل ـ رودبار (۱۳۶۹) و بم (۱۳۸۲) بهعنوان دو مورد تجربه فاجعه ملی در دهههای اخیر کشور قابل ارزیابی هستند.
بنابراین وقتی تعداد زیاد کشتهها با چیرگی هوش هیجانی بر هوش عقلانی و دخالت احساسات، عواطف و فرهنگ انسانی ـ اجتماعی ما ایرانیان در روزهای ابتدایی حوادث همراه شود (معمولا یک هفته و یا حداکثر ده روز اول حادثه این موضوع تعیینکننده است)، باید با ارائه یک سناریوی میانه، وضعیت احتمالی زمینلرزه تهران را پیشیابی کرد. هرچند با واقعیتی که چندوچون آن را نمیدانیم، فاصله داشته باشد. چراکه برای داشتن درکی از ابعاد حادثه باید آن را بهصورت ذهنی و یا مقایسهای شبیهسازی کنیم.
سناریوی زمینلرزه تهران
زمان: نامشخص
مکان: در کمتر از پنجاه کیلومتری برج میلاد در شرق تهران (فاصله افقی بین چشمه و برج)
بزرگا: بیش از ۵/۶ ریشتر
شدت: IX تا XI مرکالی
زمان تداوم جنبش نیرومند زمین: حدود بیست ثانیه
عمق کانون: ده تا پانزده کیلومتر
شتاب افقی روی زمین پی در محدوده برج میلاد: حداقل ۴۵/۰ شتاب ثقل زمین
جمعیت متأثر: حدود شش میلیون نفر
جمعیت آسیبدیده: حدود سه میلیون نفر
تلفات انسانی: حدود ۱۳۵۰۰۰۰ نفر (براساس اعمال سناریوی زمینلرزه بم)
خسارات: ۵۴۰۰ هزار میلیارد ریال (براساس اعمال سناریوی زمینلرزه کوبه ژاپن)
واحدهای آسیبدیده: ۱۶۲۰۰۰۰ واحد (براساس اعمال سناریوی زمینلرزه کوبه ژاپن)
زمان موردنیاز برای بازسازی: چهل سال (براساس اعمال سناریوی زمینلرزه کوبه ژاپن).
بهدلیل شعاع تأثیر زلزله (تا صد کیلومتر) و پیامدهای اجتماعی ـ اقتصادی آن، فاجعه ملی است. هم اختیارات قانونی و هم امکانات و تواناییهای اجرایی و خدماتی شهرداری تهران و سایر سازمانها و دستگاههای اجرایی و اداری دولتی و مردمی منطقه حادثهدیده برای تحت پوشش قراردادن آسیبدیدگان و تأثیرپذیرفتگان حادثه کافی نیست. پس از اعلام خبر زلزله توسط مراکز لرزهنگاری وابسته به ژئوفیزیک دانشگاه تهران در خارج از منطقه تهران (چون معلوم نیست مرکز لرزهنگاری تهران بتواند با حفظ حداقل شرایط لازم برای ارائه کارآیی مستحدثات، ایستگاههای لرزهنگاری و نیروی انسانی متخصص آماده در محل، گزارش اتوماتیکی ارسال کند) اعضای هیئت دولت به ریاست رئیسجمهور، با شرکت شهردار و اعضای شورای شهر تهران و با دعوت از سران، تشکیل جلسه داده و ابعاد فاجعه و چگونگی عملیات امداد و نجات و مقابله با فاجعه را ارزیابی و مصوب میکنند (اگر امکانات حملونقل و ارتباطات مخابراتی برقرار باشد). شاید لازم (بهتر) باشد ابتدا جلسه استانهای معین با هدایت استان اصفهان (بهعنوان مدیریت جانشین در حادثه) در استان قم تشکیل و سپس مسئله در تهران پیگیری شود. همه این احتمالات باید پیشتر بررسی شده باشد و جزئیات آن برای دستاندرکاران، و کلیات و مسائل مرتبط با مسئولیتهای اجتماعی مردم برای آنها روشن شده و به آگاهی آنها برسد.
وضعیت شریانهای حیاتی شامل راههای دسترسی به حادثهدیدگان در منطقه زلزلهزده، بزرگراههای ورودی به شهر، فرودگاهها، پلها، تونلها، متروها، بیمارستانها، دانشگاهها، مدارس، پادگانهای نظامی و انتظامی، شبکههای تأمین و توزیع آب، برق و گاز و مراکز اجتماعی و اقتصادی دچار خسارات سنگین شده و برخی نیز کارآیی لازم را ازدست داده و ارتباطات مخابراتی مختل گردیده و ارتباطات گفتاری و شنیداری (صدا و سیما و رادیو) بهدلیل ازدسترفتن مجریان و اختلال در حملونقل کارآیی لازم را ندارند. اطلاعرسانی از چگونگی حادثه بهدلیل کمبود خبرنگار و عدم دسترسی مناسب به محل خسارات جانی و مالی هموطنان بهکندی و با کاستیهای شدیدی همراه خواهد بود. آتشسوزیهای مهیبی نقاط مختلف شهر را فراگرفته و امدادرسانی با کمبود شدید نیروی انسانی و امکانات و تجهیزات در دسترس روبهرو گردیده است. عدهای فرصتطلب با رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی امنیت جانی و مالی هموطنان آسیبدیده را به مخاطره انداخته و به مراکز اقتصادی، بانکها و بنگاهها حمله نموده و به غارت و دزدی اموال عمومی و خصوصی اقدام مینمایند.
اطلاعات، اسناد و مدارک ملی، محرمانه و طبقهبندیشده درمعرض خطر قرار دارند و مسئولین امنیتی و اطلاعاتی آگاه به این امور به تعداد کافی در محلهای مناسب و لازم برای حفاظت و حراست وجود ندارند، زیرا یا ازدست رفتهاند و یا امکان دسترسی به محل را ندارند. در چنین شرایطی هرکسی یا به فکر نجات جان خود و خانواده است و یا در التهاب و اضطراب قادر به خدمترسانی نیست. نیروهای امدادی هم سردرگم کمک به خود یا خانوادهشان بوده و یا از دسترسی به افراد حادثهدیده محروم ماندهاند. کارآیی شبکه شریانهای حیاتی (بزرگراهها، پلها، فرودگاهها، معابر دسترسی به انبارها، مواد غذایی و دارویی و معابر دسترسی به آسیبدیدگان) به شدت کاهش یافته، شبکه تأمین و توزیع انرژی ازبینرفته و گسستگی در فرماندهی نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی منطقه تهران به وجود آمده است.
اقدامات پیشگیری، آمادگی، امداد و نجات و مقابله با زلزله احتمالی و سازمانهای مسئول
ارتباط سیستمی و قانونی حوادث کشور با حادثه زلزله احتمالی تهران، (شهرداری، استانداری، وزارت کشور) موضوع ازپیش تدوینشده کامل و سادهای نیست. بنابراین نیازمند شفافیت، سادهسازی و تبیین روند و مراحل ورود به حادثه، تدوین فرآیند مدیریت و کنترل ازقبل تعریفشده و مشخصشدهای است تا هم شهروندان از آن آگاه باشند و هم مسئولان کشوری و لشکری، استانهای معین، مدیران و مسئولان حوادث استانها، کارگروه ملی آمادگی و کارگروههای تخصصی ذیربط در حوادث طبیعی. مسلما جزئیات هر اقدام و عملیات نیازمند تهیه و تدوین دستورالعملهای ویژهای است که قبل از حادثه نوشته شده و بارها با تمرین و مانور بازخورد آن را سنجیده و ارزیابی نموده باشند.
در ارزیابی وظایف سازمان مدیریت بحران کشور و نقش آن در زمینلرزه پیشروی تهران، بهتر است بدون اغراق و با پیشگیری از غلبه هوش هیجانی و سیاسی بر هوش عقلانی، قضاوت منصفانه اهل فن را نظاره بنشینیم و با نگاهی به آینده، همافزایی تواناییهای را در دستور کار قرار دهیم و اندیشههای خردمندانهتری را برای کنترل و کاهش آسیبهای این آزمون بزرگ بهکار ببندیم و فرصتهای باقیمانده تا واقعه را قدر دانسته و بهتر استفاده کنیم.
ما میدانیم که کاستیها و نارساییهایی داریم و نیز میدانیم که تواناییهایی هم برای کاهش و کنترل خسارات جانی و اقتصادی چنین حادثهای داریم. اما نیک پیداست که تا همافزایی دانش و خرد نخبگان، متخصصان، دلسوزان و اهل فن، مجربان و مدیران توانمند دانش پایه و جامعه محور، فاصله داریم! نمیتوان در رأس موضوع اینچنین مخاطرهآمیز، از افرادی که یا از درک و دانش کم در زلزله و پیامدهای گوناگون آن برخوردارند و یا صرفا مدعی نیت خیر برای این امر هستند، سود جست. مسلما علاوهبر داشتن نیات و دیدگاههای خیر که شرط لازم است، داشتن دانش و تجربه مناسب و یا هنر بهکارگیری افراد اهل فن و دانش و تجربه شرط بهمراتب ضروریتری میباشد.
امروزه هدایت تیمهای بزرگ فوتبال دنیا ثابت نموده که برای دستیابی به موفقیتهای بزرگ، علاوهبر داشتن مهرههای انسانی، هدایت مجموعه هم باید در دست مربی و مدیران بزرگ باشد تا جایگاهها، شأن، کارآیی، روح همگرایی و همافزایی نیروهای انسانی و سازمانی حفظ شود. البته ما برای کاهش و کنترل خسارات جانی و مالی ناشی از پدیدههای طبیعی در ساختار سازمان مدیریت حوادث غیرمترقبه استانی و ملی (سازمان مدیریت بحران کشور) در هر دو زمینه با کمبود نیروی انسانی متخصص کارآزموده و مدیر شایسته و مجرب روبهرو هستیم. امید است با درک جایگاه جغرافیای طبیعی کشور از حیث رخداد پدیدههای طبیعی و آسیبپذیری مردم در مواجهه با پیامدهای تأثیرگذار انسانی این فرآیندهای زیستی (لازمه تکامل و حیات)، در مسیر سازگارتر و مناسبتر بهرهبرداری از منابع و نعمتهای خدادی قرارگرفته و فرصتهای زنده بودن را بهینهتر هزینه کنیم.
جای یک سامانه هوشمند تمام اتوماتیک هشدار و کنترل خطر زلزله برای کلان شهر تهران واقعا خالی است و این یک غفلت بزرگ حداقل از سال ۸۴ (همزمان با طرح موضوع افزایش آگاهی عمومی و ایجاد سامانههای هشدار در چارچوب کاری کنفرانس هیوگو ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵) تاکنون بوده است. چرا؟!
چون ابعاد زمینلرزه به محدوده قانونی کلانشهر تهران محدود نمیشود و حتی توان شهرداری در مواجهه با چنین فاجعهای محدود و بسیار ناکافی است، لزوم تقسیم وظایف بین دستگاههای اداری و اجرایی و مردم قبل از وقوع زلزله ضرورت دارد تا تکلیف عمومی برای کنترل و مدیریت چنین حادثهای مشخص و بارها تمرین و یادآوری شود.
نویسنده: دكتر امين عباسي، کارشناس دفتر فنی و برنامه ریزی عمرانی وزارت کشور و کارشناس زلزله