اشاره: دکتر محمود مظفر در مورخه ۲۶/ ۰۲/ ۸۹ طی حکم دکتر ابوالحسن فقیه از رئیس سازمان جوانان هلال احمر به رئیس سازمان امداد و نجات کشور منصوب شد. به گفته ایشان بالا بردن انگیزه و روحیه کاری گروهی که با وی کار میکنند از دغدغههای اوست. از زمان حضورش در سازمان امداد و نجات، سازمان تغییرات کیفی ۸۰ درصدی به خود دیده است. به کار امداد و نجات نه به عنوان یک شغل بلکه به عنوان یک کار نوعدوستانه مینگرد. شکستها را به دیده تجربه نگریسته و از داشتن طرح عملیاتی برای هر حادثهای سخن میگوید. انرژی کاری خود را از جوانان و ایدههای بکر آنان میگیرد و برگزاری نخستین انتخابات امدادگران و نجاتگران هلال احمر را در همین راستا میداند. به انجام مانورهای عملیاتی تخصصی دست میزند تا امدادگران با شرایط واقعی در محیطی فرضی آشنا شده و درصد خطا کم شود و واکنش در برابر حوادث را از ۱۷ تا ۱۸ دقیقه به ۸ دقیقه رسانده است. در حال حاضر سازمان امداد و نجات با ارائه آموزشهای رایگان در تمامی شعب جمعیت در حال نیل به هدف ترویج فرهنگ ایمنی و خودامدادی و تأمین آرمان (یک نفر آموزش دیده در هر خانواده) است. در این گفتگو فعالیتهای انجام شده در سازمان امداد و نجات را از زبان مسئولش خواهیم خواند.
سازمان امداد و نجات با تأکید بر دو شاخص فراگیری و سرعت، در دوره حضور شما چه تحولی به خود دیده و چه دستاوردهایی در این زمینه داشته است؟
رویکرد اصلی سازمان امداد و نجات سه عامل سرعت، دقت و مهارت است که سرعت یکی از آنهاست. کسی که در این حوزه فعالیت میکند بایست این سه عامل را در خود تقویت کرده و پرورش بدهد. سرعت به دلیل بحث مرگ و زندگی؛ دقایق و ثانیهها! در گذشته صحبت از شمارش و زمان نبود. از زمانی که آمدم با ثبت کردن وقایع، واکنش ما از ۱۷ تا ۱۸ دقیقه رسیده است به ۸ دقیقه. عامل بعدی مهارت است. امداد و نجات یک بحث مهارتی است. کاری است که اعضا و جوارح، فکر و زندگی آدمی باید مرتب با موارد غیر قابل پیش بینی عادت کنند. درست مانند راه رافتن بر لبه تیغ است! هر چه با حوادث دست و پنجه نرم کنیم، مهارتمان افزایش مییابد. باید همواره تمرین کنیم، انگار مسابقهای پیش رو داریم؛ تمام جوارح بدنت باید برای یک حادثه آماده باشد. بحث دقت نیز مهم است. کسی که لباس امداد را میپوشد و سر صحنه حادثه میرسد، باید بتواند درست عمل کند و آسیب بیشتری را وارد نکند. آموزشهای لازم را دیده و با تجربه باشد و از دانش خوب و دقت نیز بهرهمند باشد تا افراد را به زندگی عادی هدایت کند.
برنامههای سال ۹۱ سازمان امداد چه بوده و تاکنون چه میزان از این برنامهها محقق شده است؟
کارهایی که در این دو سال و نیم حضور بنده انجام شده برابر است با ۷۰ – ۸۰ سال گذشته؛ به خصوص در زمینه پایگاهها، حضور در صحنههای عملیاتی، تجهیزات و امکانات، و اتخاذ رویکردهای جدید. رهبر انقلاب در زلزله تبریز از عملکرد سازمان در زمینه توزیع چادر و جستجو به عنوان یک رسیدگی بینظیر نام بردند. یا وقتی که فردی از کمیته بینالمللی صلیب سرخ سوئیس میآید و بازدید میکند و تکیه کلامش این است که «اینجا یک مدرسه آموزشی برای کل دنیاست. عملکرد شما با امکانات و تجهیزاتتان در دنیا نمونه است و بایست کشورهای دیگر در اینجا آموزش ببینند.» خود بازگوکننده حقایق است. در بخشهای دیگر، از خودروهای نجات گرفته تا دستگاههای زندهیاب، بالگردها، سیستمهای ردیابی و مخابراتی و… رشدهای چندین برابری داشتهایم.
اما نکته مهمی که من خودم به آن اعتقاد دارم این است که تجهیزات و امکانات تنها درصدی از کارها را انجام میدهند. آنچیزی که من دنبالش هستم، انگیزه خدمت، آن تحرک و شادابی و نشاط برای کمک به دیگران است. این حضور قلبی را در خود و همکاران و هم در مجموعههای دیگر توانستهام تقویت کنم. امدادگران شادیشان زمانی است که کسی را نجات بدهند؛ همواره منتظرند تا تماسی از درخواست کمک و یاری به آنها برسد. روحیه ایثار و نوعدوستی بسیار تقویت شده است.
در بحث امداد و نجات جادهای چه پیشرفتی داشتهاید؟
نکته اول اینکه پایگاههای بینشهری یا همان پایگاههای جادهای رشد چشمگیری داشته است. نکته دوم، خودروهای نجات و تسهیلات و امکاناتی که باید داشته باشند. ما مجهزترین آنها را در اختیار داریم برعکس قبل که بیل و… همراهمان بود. ستهای هیدرولیک، اطفای حریق همه اینها را در اختیار داریم. قبلاً میزان کشتهشدگان بیشتر از نجات یافتگان بود که با این رویکرد از حالت تماشاچی به حالت کنشگر تبدیل شدیم به گونهای که هر دستگاهی که دچار حادثه میگردد از هلال احمر یاری میخواهد. نیروهایی که در پایگاههای بینشهری فعالیت میکنند با دستمزد اندکی که به آنان پرداخت میشود به طور منظم و مرتب حضور دارند. این نیروها بر اساس آموزش و مهارتشان، کارهای فرهنگی و اردویی، وقت و توان و فعالیتهای فیزیکی و المپیادهای ورزشی متناسب با رشته کاریشان صاحب درجه و نشان شدهاند.
در زمینه پایگاههای فصلی چطور؟
ما در بخش نوروزی، تابستانه و زمستانه برنامههای ویژهای داشتهایم و پستهای موقت و سیار گسترش پیدا کردهاند.
در بخش امداد و نجات دریایی چه تحولی رخ داده است؟
دریاها متولی واحدی ندارند؛ وزارت کشور، سازمان مدیریت بحران، سازمان بنادر و…. امسال تصمیم بزرگی گرفتیم و این موضوع را به عنوان یک موضوع ملی نگریستیم. از کل استانهای کشور تجهیزات، امکانات و نیروهای انسانی را گرفتیم و در سه ماه فصل تابستان در حاشیه دریای خزر ۲۴۰ پست ایجاد کردیم در دو بخش بانوان و آقایان و توانستیم ۵۰۰ عملیات امداد و نجات در سواحل انجام بدهیم که موجب کاهش ۵۰ درصدی مرگ و میر شد. در واقع توانستیم در بخش ساحلی و دریایی کنترل خوبی داشته باشیم.
در بخش امداد و نجات کوهستان متولی نداریم در این زمینه چه برنامهریزیهایی انجام شده است؟
ما نمیتوانیم به احساس نیازی که از سوی مردم میشود بیتفاوت باشیم. تیمهای امداد و نجات کوهستان را داریم. اما این قسمت نیاز به توجه دارد. هیچ سازمانی در این زمینه کمکی به ما نکرده و خود ما مسئولیت را برعهده گرفتهایم.
برای امداد و نجات هوایی چه برنامهریزیهایی شده است؟
یکی از افتخارات ما این است که با ۶۰ سال سابقه از دو فروند بالگرد آغاز کردیم تا الان که به ۱۷ فروند بالگرد مجهز و دارای دید شب با موتورها و امکانات در شرایط جوی خاص رسیدهایم. خلبانهای ماهری داریم و دارای ۱۲ پایگاه هوایی در کل کشور هستیم که باید تعداد آنها را به ۳۱ پایگاه برسانیم.
در زمینه امداد و نجات هستهای آیا سازمان تحرکی داشته است؟
هر چند که این وظیفه ما نیست اما به عنوان شهروندی که کار داوطلبانه انجام میدهد و در راستای مقابله با تهدیدات آتی، با دانشگاه مالک اشتر وارد مذاکره و عقد قرارداد شدهایم و در ۵ استان هستهای پایگاههای امداد هستهای را تشکیل دادهایم که در حال شکلگیری و آغاز کار است.
سطح مانورهای جمعیت چه ارتقایی یافته است؟
در ابتدا مانورها تصنعی و فرضی بود در حال حاضر تصمیم بر این شد تا در شرایط واقعی دست به مانورهای تخصصی بزنیم و خوشبختانه این امر موجب ارتقای توان بچههای ما گردیده است. نیمههای شب اعلام میکنیم که تصادفی رخ داده و یگان اعزام میشود. در کوهستان افرادی را گم کردیم و اعلام کردیم که بایست پیدایشان کنند. در روستاها میرفتیم و افراد را در زیر خشتها قرار میدادیم و دستگاه زندهیاب را برده و عملیات امداد را انجام میدادیم. این مانورها در تمام استانها مورد استقبال قرار گرفت و در آنها به اشتباهات خود پی بردیم تا در حوادث واقعی تکرار نشود.
از نحوه همکاری دستگاهها در بحث امدادرسانی زلزله تبریز انتقادهایی صورت گرفته است اما مردم در این زمینه هلال احمر را بیشتر مقصر میدانند تا دستگاههای دیگر را! چرا در این زمینه دستگاههای مسئول هماهنگ نبودهاند؟ مثلا در زمینه عدم تحویل خانهها، آتشسوزی چادرها و…
من انتقادات را به این شدت قبول ندارم. کاری که در آذربایجان توسط تمام دستگاهها صورت گرفت در دنیا نمونه است. نقصها و مشکلاتی نیز بوده که باعث رشد میشود اما تخریب نباید صورت بگیرد. از عملکرد هلال احمر که به جستجوهای اضطراری که هنوز نیز در حال انجام است گرفته تا عملکرد بنیاد مسکن مقداری دیگر نیز به مردم باز میگردد. باید همکاری بیشتری انجام بدهند، مضاف بر اینکه زمان برای اسکان دائم گذاشته شده است. این نقطه عطفی در مدیریت بحران کشور است که مدت دو ماه وقت برای ساخت خانهها گذاردهاند. ما ظرف ۴۸ ساعت جستجو، نجات و امداد را انجام دادیم. یک طرح عملیاتی ریختیم که آنرا به ۱۲ ساعت تقلیل بدهیم و بنیاد مسکن نیز برنامهریزی کرده که بعد از مرحله اسکان اضطراری که ۴۸تا ۴۵ روز است بیاید در عرض ۳ تا۴ ماه با خانههای پیش ساخته اسکان موقت را پیش بینی کرده و تا ۶ ماه بعد نیز اسکان دائم پیش بینی شود.
تجربهای برای بنیاد مسکن شد که مانند هلال احمر دپو داشته باشد. سیمان، گچ، میلگرد و… بازار را به هم نریزد، ذخیره کرده و آماده شود که همه ۱۰ هزار خانه را ظرف ۳ تا ۴ ما بسازد و این تجربه خوبی بود. سازمان برق، جهاد کشاورزی مقداری باید تمرین و کار بکنند. شاید علت این بوده که آنها فکر میکنند شرایط عادی است و باید جلسه بگذارند در حالی که شرایط بحرانی است و زمان بحران مرحله عمل است.
آیا میتوانیم نتیجه بگیریم که سازمانهای متولی واکنش مناسب را در شرایط بحرانی بلد نیستند؟
بلدند؛ تمرین نکردهاند. شاید هم کلاسها و کتابهای زیادی را خوانده باشند اما تمرین نکردهاند و تحول خوبی بود که امیدوارم درس گرفته باشند.
در زلزله تبریز از توزیع لباسهای کهنه و دسته دوم بین مردم خبر داده شده آیا این مطلب درست است؟
ما این موضوع را رد نمیکنیم؛ تمام لوازمی که از داخل و کمکهای خارجی به زلزلهزدگان میرسید نو و خریداری شده بود. گمرک نیز اجازه ورود کالاهای مستهلک را نمیدهد. ۲۰. ۰۰۰ لباسهائی که از بازار خریداری کردهایم نو بودند و اگر لباس کهنهای نیز بوده آنها توسط مردم بستهبندی و توزیع شده است که ما جلوی آنرا نتوانستیم بگیریم و صلاح نیز نبود.
در خصوص «طرح جامع عملیات در زمان بحران» توضیحاتی بفرمائید؟
این طرح که در حال تکمیل است و مراحل آزمایشی خود را طی میکند طرحی است منحصربفرد در دنیا که زائیده زلزله تبریز بود. فکر کردیم با این امکاناتی که در دست داریم چگونه میتوانیم مانند یک چتر آنها را پهن و توزیع کنیم؟ چه مقدار نیروی انسانی، هوایی و زمینی در اختیار داریم؟ داشتن نیروهای بسیار در توان هیچ دولتی نیست ولی با این طرح خواهیم توانست که بدانیم ظرف ۱۲ ساعت این امکانات را از کجا و چگونه تأمین کنیم.
آیا سازمان در بخش آموزش همگانی نیز برنامهریزی داشته است؟
سازمان جوانان و سازمان داوطلبان هر دو به طور عمومی در حال انجام این کارها هستند. مؤسسه آموزش عالی هلال احمر در تمام استانها تا مقطع فوق لیسانس دانشجو دارد و درس امداد و نجات در آنها تدریس میشود. در بخش رسانهها نیز اقداماتی را انجام دادهایم. در شبکههای دو و پنج به صورت نمایش و بازی برنامههایی پخش میشود و تولید فیلم و سریال نیز در دست اقدام است.
در پایان چنان چه نکته باقیمانده است، بفرمایید.
ما به مردمی بودن جمعیت هلال احمر بسیار افتخار میکنیم. در کنار مردم هستیم. توقع این است که مردم با ما بیشتر ارتباط برقرار کرده و آموزشهای لازم امداد و نجات را ببینند و قسمتی از وقت زندگی خود را برای کار آموزشی و نوع دوستانه اختصاص بدهند.